جادوگری در فوتبال ایران قسمت 12 ، اتاق مخوف امیر اسکندری و نفوذش در تیم ملی ! - وبلاگ پاییز

به گزارش وبلاگ پاییز، خبرنگاران: جادوگری در فوتبال این بار با چالش روبه رو شده است که همه در پی شهادت گفتاری او هستند که نادر فریادچیان درباره امیر اسکندری حقایقی را فاش می نماید.

نادر فریادشیران بازیکن پیشین و مربی فعلی فوتبال اهل ایران است. نادر فریادشیران متولد دسامبر سال 1954 است. نادر فریادشیران در محله جوادیه تهران متولد شد. نادر فریادشیران از امیر اسکندری صحبت می نماید. در ادامه حرف های نادر فریادشیران را می خوانید.!

به گزارش وبلاگ پاییز، بعد انتشار سلسله مطالب جادوگری در فوتبال از ما می پرسند آیا کسی هست که برای اثبات ادعاهای شما شهادت بدهد؟ عده ای نیز به بیانی دیگر می پرسند چرا تا به امروز هیچ کدام از چهره های مشهور فوتبال حاضر نشدند علیه امیر اسکندری - جادوگر مشهور کلاک - شهادت بدهند ؟

به همین علت با اجازه خود مربی سابق تیم ملی در این قسمت گفته های او را بی کم و کاست منتشر می کنیم و اگر لازم باشد این کار را ادامه خواهیم داد. آنچه می خوانید حرفهای نادر فریادشیران دستیار مشهور محمد مایلی کهن در تیم ملی و سایپا و سنگربان سابق فوتبال ایران است که خود از مشاهداتش در فوتبال و دیدار با امیر اسکندری می گوید ....

حرف های زیادی زدم که بخش هایی سانسور شد و برخوردی هم صورت نگرفت. من تصور می کردم اگر بی پرده آدرس درست را بدهم و نام امیر اسکندری را بیاورم حتما با این پدیده زشت در ورزش و فوتبال برخورد می گردد اما چنین نشد.

زمانی که ما در سایپا مربیگری می کردیم باشگاه اصرار داشت ما این آقا را از نزدیک ببینیم. آقای مایلی کهن که از این صحبت ها بدش می آمد اما من یک شیطنتی درون خودم دارم که گفتم می روم و از نزدیک طرف را می بینم چون هم فال است و هم دیدن!

البته بنده اعتقادی به سحرو جادو در فوتبال نداشته و ندارم اما حدود 15 یا 16 سال پیش به اتفاق یکی از افراد باشگاه به منطقه کلاک کرج رفتیم که امیر اسکندری ساکن آنجا بود.

امیر اسکندری آن موقع قیافه ای شبیه درویش ها داشت. محاسن بلند و موهای خودش را هم خیلی بلند نگه داشته بود. وقتی وارد منزلش شدیم دو چیز برای من جالب بود. یکی شمع های رنگارنگ روشن و دیگری تپه ای از شمع های سوخته که حدود 2 متر در گوشه ای از اتاق بود!

رنگ های مختلفی از شمع هم کنار آن دیده می شد. شمع های قرمز، مشکی، سفید و زرد و ... که پرسیدم این تپه چیست؟ او هم جواب داد ما اینجا برای دوستان مقرب خود شمع روشن می کنیم!

یک شمشیر بزرگ روی دیوار خودنمایی می کرد. پرسیدم متعلق به کیست؟ پاسخ داد آقای ب سرمربی سابق تیم ملی وزنه برداری و قهرمان دنیا آن را از آذربایجان برایش آورده است. او و آقای ر قهرمان المپیک از مریدان امیر اسکندری بودند و من واقعا شگفت زده شدم! آخر مگر می گردد یک قهرمان و رکورددار دنیا دل به سحر و جادوی این بابا بسته باشد؟

امیر اسکندری آدم باهوشی است. زمانی که متوجه شد من برای یاری گرفتن از او به منزلش نرفتم و صرفا می خواهم سوژه ای پیدا کنم و ببینم داستان چیست خیلی زود سروته جلسه را هم آورد!

چرا رئیس فدراسیون همکاری با امیر اسکندری یا استفاده از سحر و جادو را یک بار برای همواره تکذیب نمی نماید؟ در برنامه میثاقی هم تکذیب نکرد و در کمال تعجب گفت که از خوبان عالم، نفس های حق و گرم استقبال می نماید؟!

می خواهم آخر و عاقبت مریدان این آقا را به رئیس فدراسیون فوتبال یادآوری کنم. شاید عزیزی خادم نداند اما م.ت سرمربی سابق سایپا سکته کرد و لال شد! آقای ف سرمربی سابق تیم ملی وزنه برداری و همکارش آقای ب چه شدند؟ اولی در جوانی درگذشت و دومی هم آخرو عاقبت خوبی پیدا نکرد. آقای ر قهرمان دنیا و المپیک جایگاه ویژه و محبوبیت بالایش نزد مردم را از دست داد و مدیرعاملی که با افتخار در باشگاه سایپا از همکاری با امیر اسکندری حرف می زد حالا به خاک سیاه نشسته و به نان شب محتاج شده است!

در یک مرنامی حضور داشتم که به من گفتند طرف امیر اسکندری است. به روز شده و هم محاسن و هم موهایش را کوتاه نموده بود. شلوار جین پوشیده و مُد روز شده بود اما هنوز هم به نظر می رسد در فوتبال ما تأثیرگذار است.

من شنیدم اسپانسر تیم ملی 850 دست لباس در اختیار فدراسیون گذاشته اما به ملی پوشان تحویل داده نمی گردد ، چون با آن یکدست لباس ما برنده شده ایم. این فاجعه است!

من باید از ملی پوشانی که می شننام بپرسم آیا نام مادر و پدر و مشخصات شناسنامه ای شما را پرسیده اند یا نه؟ می خواهم خودم مطمئن شوم!